امیر محمدعزیزمامیر محمدعزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

من و نخوووود

دیگه شیطون شدی ها.....

سلام  زیباترین عشق مامان ...عزیزه دلم الان داشتم وبلاگتو میخوندم ار روزای اول که فهمیدم تو دلمی تا الان که مثل فرشته ها روبه روم خوابیدی  کلی احساساتی شدم و اشک ریختم ...خدارو شاکرم واسه این پسر سالمی که بهمون داده ...خدایا بووووووووووووووووووووس           عزیزه دلم اولین عید شما هم تموم شد و خیلی خوش گذشت بهمون و اصلا هم با نی نی بیرون رفتن سخت نیس...شما چند روزی هست که جیغ زدن یاد گرفتی ..اولا خودت تعجب میکردی که این صدارو درمیوردی و ساکت میشدی و بعد دوباره سعی میکردی جیغ بزنی ولی زووود یادگرفتی و الان یه کم دیر بهت برسم جیغ میزنی...باهام حرف میزنی انقد ناز حرف میزنی تا صدای بابا امیرو میش...
23 فروردين 1393

عید دیدنی ها

سلام عزیزه دلم ...امسال بهترین سال برامون بود...خیلی بهمون خوش گذشت چون امسال شما با ما بودی ...مخصوصا وقتی حاضرت میکردم و 3تایی تمیز و مرتب سوار ماشین میشدیم ومیرفتیم عید دیدنی و به شما عیدی میدادن...البته برامون سوپرایزم داشتی مثلا وقتی داشتیم از در خونه میومدیم یه هو اخ میکردی یا روی لباسای نو من و بابا امیر و خودت بالا میوردی و من کلی میخندیم.....  ...کلا تو بیرون خیلی پسر خوب وارومی بودی وفقط ساعت 11 شب به بعد نق میزدی و بغل میخواستی که بابا امیر بغلت میکرد و زود تو بغل باباخوابت میبرد                        &nbs...
20 فروردين 1393

اولین ها

سلام سلام ناز پسری  دوز پسری(پسر نمکی) .   اولین باری که شیشه گرفتی  خیلی با مزه شده بودی نازنینم                                      پستونک هم که گرفتی خوردنی شدی ولی چنبار پستونک خوردی و دیگه نگرفتی چون زرنگ بودی فهمیدی می می قلابیه                                  ...
17 فروردين 1393

بدو تولد

سللام عزیزه دلم ...خیلی وقته که نتونستم برات بنویسم چون ماشالا شما وقت سر خاروندن هم به من نمیدی  .. چنتا جمله که من و بابا امیر به کار میبریم تا شما اروم بشی....من هر وقت میخوام با شما صحبت کنم میگم سلام بهترینم ..زیباترینم ..قشنگترین  و هر وقت گریه میکنی میگم ..نه...کیا بودن چیا بودن پسر منو اذیت کرده میکشمشون میخورمشون...و بابا امیر هم هر وقت شما گریه میکنی بلند میگه جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان و شما ساکت میشدی و.شبایی که شما بی خواب میشدی من برات قصه خودمونو میگفتم از روز اولی که فهمیدم تو دل مامانی هستی تا روزی که به دنیا بیای و از بیمارستان بیایم خونه 2 ساعتی طول میکشید وشما وسطا خوابت میبرد ول...
13 فروردين 1393

اقا پسر خوش تیب

سلام عزیزکم مامان فدات شه که هر  چی میپوشی خیلی بهت میاد مخصوصا این لباسا که اقاجون  عزیز از مکه برات سوغات اوردن خیلی ماه شدی مامانی             ...
11 فروردين 1393

اولین عید پسری .سال93

سلللللام عزیزکم عیدت مبارک پسر زمستونی من ..امسال بهترین عید منو بابا امیر در کنار شما گذروندیم و بهترین خاطره هارو باهم ساختیم همه جا 3تایی میرفتیم عید دیدنی وو خیلی کیف کردیم لحظه سال تحویل 3تایی کنار هفت سین نشستیم و سال جدید رو با هم شروع کردیم و از ذوق چشمای منو و بابا پر شده بود بهترین لحظه های عمرمو زندگی کردم و بابا امیر به من و شما عیدی داد که خیلی بهم چسپید من هم 2تا پیراهن برا بابا خریدم و بعد سال تحویل دادم به با یکی از طرف شما یکی از طرف خودم کلی هم فیلم گرفتیم و کلی عکس انداختیم  خیلی بهمون خوش گذشت                      &nbs...
11 فروردين 1393

اینم گل پسر ما

سلللام پسر گلم ...بهترینم شبا بیداری و من هم پابه پات بیدارم الان تو بغلم خوابیدی خوشگلم خدایا شکرت به خاطر این نعمت زیبا....این پسر ما اون روزی که به دنیا اومد که به جز لب هاش و سیاه بودن موهاش و مو داشتنش هیچیش به من نرفته اخه بابا امیر کچل بوود هووووووووووووووووووووورااا   ...این لباساتم همه شو خودم برات بافتم و اون دسته گل هم اقاجون برات خریده عزیزم             ...
10 فروردين 1393

پسرم مرد شد...

سلام بهترینم ...شنبه 26 بهمن رفتیم وش مارو ختنه کردیم ....من قبل ختنه شما کلی گریه کردم..ولی شما خیلی مرد بودی اصلا گریه نکردی ...الان 6 روز میگذره و هنوز حلقه ات نیفتاده اتی هست کهمروز خیلی بی قرار بودی و من کلی نگرانتم ...از صبح 5دیقه 5دیقه خوابیدی و با ناله بیدار شدی ...الان خداروشکر 3 ساعتی هست که خوابیدی...منم بیدارم و وقت کردم بیامو یه کم برات بنویسم عزیزه دلم خیلی ماه شدی ...وقتی ار ته دل گریه میکنی دوس دارم بمیرم برات به خدا ...زیباترینم خیلی دوست دارم ..شما خیلی پسر خوبی هستی و به قول بابا امیر خیلی مردی ...از اون روزی که ختنه ات کردیم اصلا پوشکت نکردم تا راحت باشی شما هم خیلی راحت بودی و همش منو خیس کردی ... ..یه شب هم که منو ...
10 فروردين 1393

اولین چهارشنبه سوری پسری

سلام سلام پسر گلم   عزیزه دلم اولین چهارشنبه سوریت مبارک  نازنینم امسال اولین سالی بود که خیلی بهم خوش گذشت با اینکه اصلا بیرون نرفتیم و تا سر و صداهای خیابونا تموم شه تو خونه بودیم و با هم 3تایی کلی عکس انداختیم و فیلم گرفتیم و کلی بهمون خوش گذشت از صبحش من بدو بدو کار میکردم تا هر 3 تاییمون تمیز و مرتب شام بریم طبقه بالا خونه عزیز   اول شما روبرای  اولین بار تنهایی بردم حموم و بعد لباسامونو اتو کردم ...واسهر 3تاییمون لباس قرمز اماده کردم حاجی فیروز شده بودیم.....  ساعت  4 اینابود که صدای بمب و ترقه زدن بچه ها شروع شد منم شمارو اوردم تو سالن و تلویزیونو روشن کردم تا از سرو صداها نترسی ... کلا خیل...
10 فروردين 1393

شما بگین گل پسر ما شکل مامانشه یا باباش؟؟؟؟/

سلام   این گل پسر ماست مامان قربونش بشه        اینم  لباس زرده هم عکس بچگی های منه  اون یکی هم عکس بابای بچه اس خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ  که دامن پوشیده چون اونجا ختنه اش کردن ....                                                                     &n...
10 فروردين 1393